vخشم خاطره آزردگی است.
vخشمگین شدن دلیلی است برابر از ننمودن آزردگی خاطر در زمان وقوع
vخود شما مسئول ابراز احساساتتان هستید , ولی توضیح خشم کار مشکلی است.
vبیرون ریختن خشم بدون آزار دادن دیگران امری غیر ممکن به نظر می رسد. بهترین راه برای ابراز خشم باز
نمودن دریچه های قلب است.
vبرای خاموش نمودن خشم ابتدا باید آزردگی را شناخت. مشکل می توانید آزردگی خود را نشان دهید اگر
ظاهرا خودتان را مقاوم جلوه دهید.
vاگر بخواهید برای محافظت از خودتان احساستان را مخفی سازید , واقعیت وجودتان به تردید می افتد و
ارتباطتان با خود واقعی قطع می شود. حتی اگر دردتان را ندیده بگیرید باز هم در رفتارتان آزردگی و خشم دیده
می شود. شما نسبت به آزردگی حساس می شوید و رفتارتان با دیگران نا هموار می شود.
vمحافظت دیگران با کنترل خشم خود باعث می شود که آنها از شما فرار کنند.
vبعد از مدتی به احساس بد داشتن عادت می کنید و هنگامی که دیگران مشکل شما را بپرسند قادر به اعتراف
نمودن نخواهید بود و آزردگی خاطر کوچک تبدیل به مشکلی بزرگ و کهنه تبدیل خواهد شد.
vآنهایی که باعث آزردگی خاطر شما شده و بعد مانع می شوند که خشمتان را ابراز کنید بزرگترین لطمه روحی
به شما می زنند.
vهر کسی بتواند خشمتان را درون بطری وجودتان مخفی سازد قادر به کنترل شما خواهد گشت.
vباید خودتان را از خشم رها سازید تا بتوانید دوست داشته باشید.
vهنگامی که عشق دست دوستی با خشم می دهد , عشق معنی واقعی خود را گم می کند.
vاما هنگامی که خشم با عشق آمیخته می شود همچنان خشم معنی می دهد.
vخشم خود را در زمان و مکان مناسب ابراز کنید تا همیشه بتوانید دوست داشته باشید.
vتا زمانی که ازردگی روی لبهایتان ظاهر شود عشق همچنان شما را تعقیب می کند. |